حتما تا حالا واستون این سوال پیش اومده که فلان سازمان (مثلا شهرداری) دقیقا کارش چیه و چه خدماتی ارائه میده؟ مثلا یه روز که خسته از سرکار برگشتید و تازه جورابها رو درآوردید و انداختید پشت مبل، قبل از این که همسر محترم متوجه بوی نامطبوعشون بشه و آتیش جنگ جهانی سوم رو روشن کنه پسر کوچولوی چهارسالهتون (همون باربد که باباجوناینها پارسا صداش میکنن) میپره روی شکمتون و میگه: «بابا! بابا! امروز یه پاکبان شهرداری اومده بود تو مدرسه و درباره کارهای شهرداری صحبت میکرد. شهرداریها چی کار میکنن؟» شما تو این شرایط دو راه دارید: یا باید قشنگ و باحوصله جواب سوالش رو بدید و یا بگید نمیدونم و بعدش مجبور بشید سامسونگ بیخط و خشتون رو بدید بهش که «آسفالت» بازی کنه و باتری بدبخت رو آسفالت کنه. خداییش دادن جواب بهتر از دادن گوشیه. (این هم به سبک استاد خیابانی واسه مخاطبهای فوتبالدوست!) اما جواب این سوال که شهرداری چی کار میکنه:
– ارائه خدمات پایه شهری به جمعیت شهری، مانند ساماندهی و توسعه شبکههای آب، برق، گاز، فاضلاب و تصفیه آب. (در مصرف آب، برق و گاز صرفهجویی کنید)
– ایجاد و حفظ فضای سبز شهری، پارک و بوستانهای عمومی. (تو رو خدا آشغال نریزید. حتما بعد از به نیش کشیدن آخرین بال و کتف، ذغالها رو خاموش کنید.)
– مدیریت ترافیک شهری و تأمین امنیت رانندگان و عابران پیاده. (تو ترافیک اگه خواستید آهنگ گوش کنید صداش رو جوری تنظیم کنید که رانندههای بغل باهاش دابسمش ضبط نکنند)
– اجرای طرحهای توسعه شهری و ساختمانی، مانند ساخت و ساز و توسعه خیابانها، میدانها، پلها و تونلها. (از این که در طول بنایی، عربدههای صبحگاهی اوس مجید موقع پرتاب آجر را تحمل میکنید ممنونم)
– اداره و نظارت بر مشاغل و فعالیتهای تجاری در شهر، مانند ایجاد بازارچههای عمومی، رستورانها، فروشگاهها و خدمات دیگر. (به اینها که میگن خرید خودمه اعتماد نکنید. حداقل هفتاد درصد ارزانتر خریده)
– ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به جمعیت شهری، مانند ایجاد بیمارستانها، کلینیکها و مراکز بهداشتی. (این که بیمار شما با ۹۷ سال سن و تحمل همزمان چهار سرطان بدخیم، فوت کرده تقصیر پرستار شب نیست!)
– مدیریت و نظارت بر محیط زیست شهری، مانند جمعآوری و دفع زبالههای شهری، کنترل آلودگی هوا و آب و حفظ تنوع زیستی. (پوشک بچهات رو ننداز تو جوی آب. یعنی چی آب میشوره؟ جلبکها خفه شدند خوب!)
– توسعه فرهنگ و هنر در شهر، مانند ساخت و تأسیس موزهها، نمایشگاهها، تئاترها و سینماها. (لطفا از تاریکی سالن سینما و تئاتر فقط برای افزایش تمرکز در دیدن نمایش و فیلم استفاده کنید.)
– ممانعت از تکدی گری و توسعه آموزش عمومی. (یعنی این جور نباشه که سر هر چهار راه یکی دارو بخواد یا سنگک خشخاشی یا بلیت برگشت به ولایت)
– نظارت بر امور بهداشتی ساکنین شهر و همکاری با بهداری در اجرای واکسیناسیون. (مثلا وقتی بیماری فراگیر میاد، افرادی که اصرار دارن از روغنهای سنتی مالشی به جای واکسن استفاده کنن سر و کارشون با ماموران زحمتکش شهرداریه)
حالا شهرداری داره این همه زحمت میکشه. ما وظیفه نداریم؟ پوست کلوچه بندازیم روی زمین و بگیم پاکبان برمیداره؟ به گلها دست بزنیم؟ غنچههاشون رو بکنیم؟ نه، نه، نه نمیکَنیم. معلومه که ما هم وظایفی داریم.
نشر بینالمللی جمال که سالهاست سعی میکنه آثار مفید رو واسه بچههای سرزمینمون منتشر کنه به تازگی یه کتاب شش جلدی چاپ کرده به نام «شهردار کوچولو».
نه اشتباه نشه! منظور قد و قامت شهردار نیست. منظور همون کوچولوهای بانمک و تپل مپلیاند که تو خونه کنارتون نشستند. «شهردار کوچولو» قراره این عزیزهای دل رو با وظایف شهروندیشون آشنا کنه تا خودشون یه پا شهردار بشن. (البته به شرطی که تو همون شهرداری بمونن و هوای ریاست جمهوری به سرشون نزنه!)
تازگیها علاوه بر این شش جلد، نسخه تکجلدیاش هم اومده. شیک و مجلسی! روی اینجاکلیک کنید تا برید به صفحه خرید. اگه این نسخه رو بخرید ۳۰ هزار تومن واستون ارزونتر میافته!