عناصر خیال در ادبیات کودک (تشخیص)
آرایهی تشخیص
برای جذابیت بخشیدن به داستان یا شعری که مخاطب آن کودک است، بهترین آرایهی ادبی «تشخیص» یا «شخصیت بخشیدن» است. تشخیص را این گونه تعریف کردهاند: نسبت دادن صفات و مشخصههای انسانی به غیرانسان. البته گاهی آن را «جانبخشی به اشیاء» تعریف میکنند که تعریف جامعی نیست.
مثلا؛ وقتی در داستان یا شعری، خرس و گوسفند و خرگوش صحبت میکنند، کتاب و میز و تخت خواب و یخچال ناراحت یا خوشحال میشوند، باد و باران و صخره و درخت میخندند یا گریه میکنند، از آرایهی تشخیص استفاده شده است. چون صفات و مشخصههای انسانی به سوژه های غیرانسانی نسبت داده شدهاند.
عناصر خیال در ادبیات کودک، فرصت و چالش
به کار بردن «تشخیص»، یکی از بهترین تمهیدات برای خیالانگیز کردن متن ادبی، به خصوص ادبیات کودک است. وقتی مخاطب کودک، شخصیتهای داستانی غیرانسان را در حال حرف زدن یا ابراز احساسات مییابد، با اثر بهتر ارتباط برقرار میکند. چرا که متن تخیل او را بر میانگیزد و باعث میشود به محتوای اثر بیشتر توجه کند.
به همین خاطر است که نویسندگان و شاعران کودک، به شکل وسیعی این صنعت ادبی را در آثار خود استفاده میکنند. اما باید توجه داشت که شرط کارکرد صحیح آرایهی تشخیص، اعتدال در به کار بردن آن و عدم تزاحم تصاویر است.
تزاحم تصاویر، در اثر استفادهی بیش از حد از خیال در متن ادبی روی میدهد. پر شدن متن از تصاویر تخیلی، مخاطب را گیج می کند و باعث می شود محتوا را گم کند. همین گونه، استفادهی بیش از اندازه از تشخیص هم، این مشکل را به وجود میآورد. برای مثال؛ داستانی را در نظر بگیرید که دربارهی حیوانات یک مزرعه است. اگر تمام کاراکترهای این داستان – که حیوانات مزرعه هستند – حرف بزنند و رفتارهای انسانی بروز بدهند، سیر داستان جذابیت خود را برای کودک از دست خواهد داد و او را از درک پیام داستان باز خواهد داشت.
عناصر خیال در ادبیات کودک بحث بسیار مهمی است.