«خاطرات شیطان» کتابی است از زبان شیطان درباره دستهگلبهآبدادن آدمهایی که گول وسوسههای او را خوردهاند.
«غلامرضا حیدری ابهری» این کتاب را برای کودکان نوشته است تا آنها را از راههایی که شیطان میتواند آنها را گول بزند با خبر کند.
در مقدمه کتاب، شیطان خودش را معرفی میکند و دلیل بهمخوردن رابطهاش با خدا را برای بچهها توضیح میدهد.
از ماموریتی که سالهاست بعد جدایی از خدا برای خودش انتخاب کرده حرف میزند و در ادامه هم خاطراتی از وسوسهگریهایش را تعریف میکند.
در واقع نویسنده بیست رفتار و کردار اشتباه را انتخاب کرده و با زبانی طنزآمیز و صمیمی آنها را بهگونهای برای بچهها تعریف کرده است،
که هم لحن کتاب برای بچهها جذاب باشد و هم غیر مستقیم زشتی کارهای نادرست را بفهمند.
گفتن مستقیم بکننکنهای اخلاقی گاهی میتواند اثر عکس روی بچه بگذارد اما گفتن غیرمستقیم آنها و با شیوه نو خیلی بهتر میتواند کودک را با خودش همراه کند.
ابهری در بعضی از بخشها به سراغ سادهترین کارهای بد رفته است تا به کودک بیاموزد کار بد لزوما کار خیلی خیلی بد یا بزرگ نیست؛
بلکه یک کار به ظاهر کوچک یا انجام ندادن یک کار خوب یا آزاردادن جسم خود هم میتواند از وسوسههای شیطان باشد.
مثلا در بخشی از خاطره «باز هم غذا بکش» نوشته است: «من باز وسوسهاش کردم: بهاره خانم! تو که میدانی دستپخت مادرت حرف ندارد.
باز هم بکش بهاره، باز هم بکش. بهاره گول خورد و باز هم برای خودش غذا کشید.
قاهقاهقاه… اصلا نمیدانست چقدر باید بخورد. فقط میخورد و میخورد… آنقدر خورد که شکمش باد کرد. قاهقاهقاه! آخ که چقدر من از پرخوری شما آدمها خوشم میآید.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.