اطلاع‌رسانی, مصاحبه و رسانه‌ها

مصاحبه با استاد علی‌اکبر مظاهری

علی اکبر مظاهری

کتاب نهج‌الفصاحه دربردارنده سخنان ارزشمند پیامبر گرامی اسلام است. احادیث ایشان در این کتاب در عین سادگی، بسیار آموزنده و پرکاربرداند. تاکنون ترجمه‌هایی از این کتاب ارزشمند به بازار عرضه شده است که آخرینِ آنها را حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر مظاهری انجام داده و اخیرا توسط نشر جمال به بازار عرضه شده است. به مناسبت انتشار این کتاب، گفتگویی داشتیم با مترجم این کتاب که تقدیم می‌شود:

 

 

چه شد که به فکر ترجمه و توضیح نهج الفصاحه افتادید؟ چه نواقصی در نهج الفصاحه‌های بازار بود؟

در جواب این سؤال، بخش دوم این سؤال که چه نواقصی در نهج الفصاحه‌های بازار بود؛ یک نکته‌ی اخلاقی را عرض می‌کنم و آن این‌که: بعضی از نویسندگان و مترجمان و محققان؛ (عرض کردم بعضی) این‌ها وقتی می‌خواهند یک کاری انجام بدهند که قبلاً انجام شده، برای توجیه کار خودشان، یک نقص‌هایی را برای کارهای قبلی، بیان می‌کنند با تکلّف. البته کارهای قبلی اگر که نقص داشته، باید که نقد بشود، نقد منصفانه، عالمانه. امّا با تکلّف نیاییم یک نقص‌هایی را بتراشیم برای کارهای قبلی، تا کار فعلی خودمان را توجیه کنیم. این یک نکته‌ی اخلاقی. این جواب بخش دوّم سؤال اولتان.

امّا بخش اوّل سؤال اوّلتان که چه شد به فکر ترجمه و توضیح نهج الفصاحه افتادم، این است که؛ نهج الفصاحه از زمان تألیف تا سال پیامبر اعظم، چندان کاری رویش نشده بود. همان ترجمه‌ی مرحوم ابوالقاسم پاینده که مؤلف هم هست، (یعنی مؤلف و مترجم نهج الفصاحه مرحوم آقای ابوالقاسم پاینده هستند) همان ترجمه مانده بود و کار تازه‌ و چندان چشم‌گیر نشده بود تا سال پیامبر اعظم. از سال پیامبر اعظم به بعد، کارهای زیادی روی نهج‌الفصاحه شد؛ کارهای شکیل، خوب، ستودنی. امّا این که بنده با وجود آن کارها باز هم نهج الفصاحه را ترجمه کردم و توضیح دادم، این بود که فکر کردم بشود با این کار گامی به طرف جلو برداشت. این خوب را خوب‌تر کرد. بنا بر این اقدام کردم. قبل از نهج الفصاحه، نهج‌البلاغه را ترجمه کرده بودم و توضیح داده بودم که البته آن مورد خیلی کار برد، نزدیک به ده سال مشغول آن کار بودم. چندین کتاب شد تا اینکه کارِ نهایی همین است که الآن نشر جمال منتشر کرده. فکر کردم که آن قلمی که در نهج‌البلاغه به کار گرفتم، در نهج‌الفصاحه هم می‌شود که به کار گرفت و کار را شروع کردم و به لطف خداوند و عنایت پیغمبر اکرم، انجام شد و همین شد که الآن در خدمتش هستیم.

از نظر سندی هم احادیث را بررسی کرده‌اید؟ تک‌تک احادیث سند معتبر دارند یا به صورت کلی مورد تأیید است و یا از طریق محتوا و لفظ انتسابش به معصوم را تأیید می‌کنید؟

جواب این که؛ نهج الفصاحه مستند نیست. همان گونه که نهج البلاغه هم مستند نیست. مؤلف نهج البلاغه، سید رضی(رضوان الله) بنایشان بر این نبوده که سندها را بیاورند، البته بعداً کسانی این کار را کرده‌اند و سندهای نهج البلاغه را آورده‌اند، امّا خود مؤلف این بنا را نداشته. نهج الفصاحه هم همین‌طور است و سند آورده نشده، امّا می‌شود که همین کاری که روی نهج‌البلاغه شده و مستندسازی شده، روی نهج‌الفصاحه هم بشود. بنده این کار نکردم. نهج‌الفصاحه را همان طوری که مرحوم ابوالقاسم پاینده تألیف کرده بود؛ همان را مبنا قرار دادم و بعضی از جاها سندهایش را در پاورقی نقد کرده‌ام. قبل از نهج‌الفصاحه، ما کتابی نداشتیم که سخنان پیغمبر اکرم(ص) را یک جا جمع کرده باشد، البته به صورت پراکنده بود، اینها را در مقدمه‌ی نهج الفصاحه، بنده نوشته‌ام. قبلاً سخنان پیغمبر اکرم(ص) بود، منتها پراکنده بود. این که یک کتابِ معتنابهی به اندازه‌ی نهج‌الفصاحه، سخنان پیغمبر اکرم (ص) یک جا جمع شده باشد، نداشتیم. ایشان همّت کردند و این کتاب را تألیف کرده‌اند، حالا بعدی‌ها بیایند و سندهای روایات را بررسی کنند. آن‌ جاهایی که ضعیف هست را هم نشان بدهند این را در مقدمه‌ی کتاب نوشته‌ام.

ما برای کتب روایی، به خصوص روایات اخلاقی، منتظرِ سند نمی‌مانیم. نه اینکه نباید سند داشته باشد، خیر؛ منتظر نمی‌مانیم تا همه‌ی سندهای احادیث معلوم بشود، آن هم سند‌های صحیح و معتبر. همان‌گونه که سید رضی هم معطّل این کار نشد. چقدر خوب است که در مورد نهج‌الفصاحه کتاب‌هایی نوشته بشود مثل نهج البلاغه و اسناد نشان داده بشود. بسیاری از این روایات نهج الفصاحه، از طریق اهل سنّت هست که آن هم قابل بررسی است، بعضی‌هایش را در پاورقی بنده به الغدیر ارجاع داده‌ام. انتساب روایات به معصوم(ع) را فی الجمله تأیید می‌کنم نه بالجمله. فی الجمله یعنی اینکه اجمالاً بله، سخنان پیامبر اکرم(ص) هست، امّا بالجمله یعنی اینکه تمام اینها از پیغمبر اکرم(ص) باشد؛ خیر، همان‌طور که نهج‌البلاغه هم همین‌طور است.

فرموده‌اید که از نظر محتوایی و لفظی، آیا تفاوت آشکاری میان رسول الله(ص) و دیگر معصومان مشاهده می‌کنید؟

جواب اینکه؛ خود پیغمبر اکرم(ص) فرموده‌اند که «انّا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم» ما پیامبران مأمور شده‌ایم که به اندازه‌ی عقل مردم با آنها سخن بگوییم. این را باز در مقدمه‌ی نهج‌الفصاحه، بنده نوشته‌ام که زمان پیغمبر اکرم(ص) با زمان امیرالمؤمنین(ع) و زمان امام‌های دیگر فرق می‌کرد. زمان پیغمبر اکرم(ص) به این صورت بود که همه‌ی مردم بی‌سواد بودند به جز عده‌ای. امّا زمان امیرالمؤمنین(ع) و امامان دیگر، خیلی از مردم باسواد شده بودند. پیغمبر اکرم(ص) ساده‌تر از امیرالمؤمنین(ع) سخن می‌گفتند. یعنی نهج الفصاحه از نهج البلاغه، بسیار ساده‌تر است. چون زمان پیغمبر اکرم(ص) مردمان متفاوت بودند با مردمان زمان امیرالمؤمنین(ع). بنا بر این پیغمبر اکرم(ص) به اندازه‌ی عقل مردم با آنها سخن می‌گفتند و با آنها معاشرت می‌کردند. سخنان پیغمبر اکرم(ص) ساده و جامع هست. یعنی الفاظ، الفاظِ ساده‌ای هست، معانی، معانیِ‌ عمیقی است.

یک سخن از پیغمبر اکرم(ص) هست که «اوتیت جوامع الحکم» به من حکمت‌های جامع داده شده. پیغمبر اکرم(ص) سخنانشان حکیمانه‌ی عمیق بود، اما ساده و مختصر. به فراخور فرهنگ و دانش مردمان زمان خودشان. امّا زمان امیرالمؤمنین(ع) مردم باسواد شده بودند، فلسفه می‌فهمیدند، زمانِ امام‌های بعد، فرهنگ اسلامی، تمدن اسلامی گسترش پیدا کرده بود، با کشورهای دیگر رابطه برقرار شده بود، عالمانی از کشورهای دیگر می‌آمدند در کشور اسلامی و خدمت معصومان، بنا بر این همان که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند؛ ما پیامبران مأمور هستیم که به اندازه‌ی عقل مردم با آنها سخن بگوییم؛ امام‌های دیگرمان هم همین‌طور بوده‌اند. به اندازه‌ی فهم مردم با آنها سخن می‌گفتند. بنا بر این؛ سخنان پیغمبر اکرم(ص) از نظر محتوا و عمق معنا، بسیار عمیق است. امّا از نظر لفظ، آسان‌فهم است. سخنان معصومان(ع)، با سخنان پیغمبر اکرم(ص) این فرق را دارد که ادبی‌تر شده، گاهی می‌شود بگوییم بازحمت‌تر شده، دیرفهم‌تر شده، به خصوص نهج البلاغه. این تعبیر خوبی است که عرض می‌کنم؛ که یک سیر تصاعدی در سخنان معصومان(ع) هست. پیغمبر اکرم(ص) از ابتدا شروع کرده‌اند، کم‌کم سخنان بالا رفت و آخر زمان پیغمبر اکرم(ص) صحبت‌ها بلندتر شده بود، زمان امیرالمؤمنین(ع) اوج گرفت، زمان امام‌ها همین‌طور اوج گرفت تا آخرین امام و این یک سیر عقلانی، سیر روایی و سیر حکیمانه است. امّا این را تأکید بکنم که سخنان امیرالمؤمنین(ع) و همه‌ی امام‌ها ریشه در سخنان پیغمبر اکرم(ص) دارد و سخنان پیغمبر اکرم(ص) و همه‌ی امام‌ها، ریشه در قرآن دارد. خود امام‌ها می‌فرمودند ما وقتی سخنی می‌گوییم، می‌توانید از ما بپرسید که این صحبت ما از کجای قرآن گرفته شده تا ما نشانتان بدهیم. ریشه‌ی صحبتمان را در قرآن نشانتان بدهیم.

با توجه به اینکه قرآن کریم، به قلب مبارک حضرت رسول(ص) نازل شده است، و نهج الفصاحه هم سخنان خود ایشان است، آیا حضور قرآن در کلمات ایشان پررنگ‌تر از دیگر معصومان هست؟

جواب اینکه؛ البته که پررنگ‌تر است. این را داشته باشید که همه‌ی امامان ما شاگردان پیغمبر اکرم(ص) هستند و آن سخنی که خداوند درباره‌ی سخنان پیغمبر اکرم(ص) فرموده، خوب برجسته است که: «لاینطق عن الهوا ان هو الا وحیٌ یوحی» پیغمبر اکرم(ص) از خودشان سخن نمی‌گویند. از هوای نفسشان سخن نمی‌گویند، اینها وحی است که بر ایشان نازل می‌شود، این در قرآن است.

درست است که همه‌ی سخنان پیغمبر اکرم(ص) در قرآن نیامده، آن‌هایی که در قرآن آمده، آن‌هایی است که مستقیم از جانب خداوند بر پیغمبر اکرم(ص) نازل شده، امّا سخنان دیگرشان هم مشمول این آیه هست که لاینطق عن الهوا ان هو الا وحیٌ یوحی؛ پس سخنان پیغمبر اکرم(ص) سخنانی است الهی، ریشه در وحی دارد. سخنان معصومان دیگر هم، همین‌طور. یعنی این لاینطق عن الهوا…؛ را در باره‌ی امامان دیگر هم می‌توانیم بگوییم. یعنی سخنان امامان دیگر هم مشمول این آیه هست که؛ لاینطق عن الهوا…؛ البته منظور سخنانی است که برای مردم می‌گفتند و حکمت می‌گفتند و موعظه می‌کردند و قانون می‌فرمودند، نه اینکه سخنان عادی مثلاً خانوادگی‌شان.

پس جواب سؤال این شد که؛ سخنان پیغمبر اکرم(ص) با امامان متفاوت بود، با توجه به اینکه قرآن بر قلب نازنین ایشان نازل شده، جواب اینکه؛ بله. امّا امامان هم از پیغمبر اکرم(ص) مطلب گرفته‌اند و از خدا مطلب گرفته‌اند. از الهامات الهی برخوردار بوده‌اند، از این جهت مشترک هستند. امّا در هر حال، یادمان باشد که امامانمان همگی شاگردان پیغمبر اکرم(ص) هستند.

توصیه می‌کنید مردم عادی این کتاب را بخوانند یا به نظرتان ممکن است برخی احادیث برایشان سوءتفاهم یا شبهه ایجاد کند؟

این سؤال بسیار خوبی است و توضیح فراوان می‌طلبد، مختصر عرض می‌کنم: بله این کتاب را همه‌ی مردم باید بخوانند، مثل نهج البلاغه، مثل قرآن، مثل سخنان دیگر معصومان؛ تحف العقول، مکارم الاخلاق، اصول کافی، فروع کافی…، امّا عالمان جدید، (منظور از جدید یعنی بعد از معصومان هست) و به خصوص در عصر ما، باید این سخنان را شرح بدهند، توضیح بدهند. درست است که بعضی از روایات نهج الفصاحه، سوءتفاهم ایجاد می‌کند، امّا این سبب نشود که ما نهج الفصاحه را از دست مردم دور بکنیم. این درباره‌ی نهج البلاغه هم هست. نهج البلاغه هم سخنانی درش هست که سوءتفاهم ایجاد می‌کند و حتّی قرآن. قرآن هم برای مردم عادّی، ممکن است که سوءتفاهم یا شبهه ایجاد بکند. هیچ کدام از کتب وحیانی ما، از این قاعده خارج نیستند. خوب چه کار کنیم؟ از دست مردم دور نگه داریم قرآن را، نهج البلاغه را، نهج الفصاحه، کافی، تحف العقول، مکارم الاخلاق و کتاب‌های روایی بسیار دیگرمان را مثل وسائل الشیعه؟ جواب اینکه نخیر، از دسترس مردم نباید دور کرد، منتها عالمان باید مرتب تنقیح کنند، تفسیر کنند، جامع‌ترین تفسیر قرآنی که در حال حاضر داریم؛ تفسیر تسنیم هست از آیت الله جوادی آملی، هشتاد جلد است. هر جلدش از خود قرآن قطورتر است یا اندازه‌ی قرآن است. یعنی قرآن هشتاد برابر شده، بلکه بیشتر، حتماً بیشتر. این تفسیر و تفاسیر دیگر… قبلش تفسیر المیزان بود. از صدر اسلام تفسیر شروع شد، اینها برای توضیح سخنان خداوند است. درباره‌ی احادیث هم همین‌طور، ما احادیث خاصّ داریم، عام داریم، مطلق داریم، مقید داریم، همه‌ی اینها را در مورد آیات قرآن هم داریم. نمی‌شود که به ظاهر همه‌ی آیات و روایات نگاه کرد و عمل کرد. بعضی از آیات و روایات هست که واضح است. نیازی به تفسیر ندارد، نیازی به توضیح ندارد. برای مردم آشکار است. امّا بسیاری از آنها، نیاز به تفسیر و توضیح دارد. نهج‎الفصاحه هم مشمول همین قاعده است. باید که توضیح داده بشود، شرح داده بشود. آن مواردی که شبهه‌برانگیز هست، یا اینکه مورد سوءاستفاده ممکن است قرار بگیرد؛ توضیح داده بشود. این کارِ عالمان دین است.

اگر نکته‌ی پایانی دارید بفرمایید.

بله نکته‌ی پایانی هست و سخن در این باره زیاد است که باید ادامه داشته باشد، هیچ گاه تمام نمی‌شود و آن اینکه؛ روایات ما، امروز نیاز به تنقیح دارد، نیاز به تفسیر دارد، نیاز به مستندسازی دارد، نیاز به آسان‌فهم کردن دارد، آن جاهایی که سخت هست. درباره‌ی نهج الفصاحه عرض کردم که از سال پیامبر اعظم(ص) این کار اوج گرفت. یک نکته‌ای را که اینجا عرض می‌کنم، در مقدمه‌ی نهج الفصاحه نوشته‌ام و آن اینکه؛ آیت الله جوادی آملی، چندین و چند بار این سخن را گفته‌اند و در خطبه‌های نماز جمعه هم چندین بار گفته‌اند و آن این بود که فرمودند: همان‌طور که ما بنیاد نهج البلاغه داریم، باید بنیاد نهج الفصاحه هم داشته باشیم. بنده کسی را ندیده‌ام، نمی‌شناسم که به اندازه‌ی آیت الله جوادی آملی، نهج الفصاحه را بالا آورده باشد. بولد کرده باشد، مطرح کرده باشد، ایشان می‌دانستند که نهج الفصاحه روایات ضعیف دارد، کاملاً می‌دانستند. امّا نفس این کار را خیلی می‌پسندیدند که سخنان پیغمبر اکرم(ص) یک‌جا جمع بشود و احیاء بشود. نظرم این است که این بنیاد تشکیل بشود. نمی‌دانم الآن اطلاع ندارم که چنین بنیادی تشکیل شد یا خیر، سخن ایشان آیا عملی شد یا نه، آن که ما در مقدمه‌ی نهج الفصاحه نوشته‌ایم، عملی شد یا نه. یک بنیادی به نام بنیاد نهج الفصاحه درست بشود، عالمانی توانا، حدیث‌شناس، قرآن شناس، بیایند رویش کار کنند، این را به عنوان مثال می‌گویم؛ مثل دارالحدیث بیایند سخنان پیغمبر اکرم را، نهج الفصاحه را بکاوند و همان‌طور که روی روایات دیگر کار کرده‌اند، روی میزان الحکمه که از مرحوم آقای ری شهری هست، یازده جلد است، و بعد هم رویش کار شد و جلدهایی اضافه شد؛ همان‌طور بیایند روی نهج الفصاحه کار بکنند و چیزی را حذف نکنند، یک نکته‌ای را که بنده باز در مقدمه‌ی نهج الفصاحه نوشته‌ام این است که؛ به نهج الفصاحه دست نزنیم، کم نکنیم، زیاد نکنیم، مثل نهج البلاغه، آن را هم کم و زیاد نکنیم. اما بیاییم بررسی کنیم، رویش کار کنیم، مستند بکنیم و شسته و رفته بکنیم، تا بتوانیم با راحتی به دست مردم بدهیم، این نگرانی‌ای را که شما در سؤالتان فرمودید و نگرانی به جایی هم هست انصافاً، که ممکن است بعضی از این احادیث شبهه‌برانگیز باشد، سوءاستفاده ازش بشود، این را اصلاح بکنیم. اگر ما در باره‌ی آن احادیث توضیح داده باشیم، حتی اگر سند ندارد و اشتباه آمده، این را توضیح بدهیم اما از نهج الفصاحه حذف نکنیم. این را بنده معتقدم و در مقدمه هم نوشته‌ام که کسانی که می‌خواهند روی نهج الفصاحه کار کنند، اگر با همین نام کتاب منتشر می‌کنند، یعنی به نام نهج الفصاحه منتشر می‌کنند، نباید به ترکیب نهج الفصاحه دست بزنند، ترکیب همین ترکیب باشد، بیایید اصلاح کنند. مثل نهج البلاغه که الآن هزار سال است ترکیبش همان ترکیب هزار سال پیش است، امّا اصلاحاتی شده، توضیحاتی داده شده، شرح‌هایی برایش نوشته شده و در ترجمه‌ها هم معتقدم که ترجمه‌ی خود مرحوم ابوالقاسم پاینده، همچنان یکی از بهترین ترجمه‌هاست.

 

همین گفتگو را در خبرگزاری مهر اینجا بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *