پاسخ به سوالات کودکان

چرا بچه‌ام نماز نمی‌خواند؟

فراوان پیش می‌آید که پدر و مادرهای مذهبی به روحانیان و کارشناسان دین مراجعه و از نماز نخواندن فرزندان خود گلایه می‌کنند. روحانیان مخاطب آنها هم به فراخور شخصیت و وضعیت خانوادگی، معمولا راهکارهایی به آنها عرضه می‌کنند؛ راهکارهایی که گاه گرهی را باز می‌کند و گاه به خاطر نداشتن اطلاعات کافی ناقص است و مشکلی را حل نمی‌کند. به نظر می‌رسد راه‌حل این مشکل چندبعدی است و نباید صرفا به یک بعد از مسئله بسنده کرد. در این مقاله با هم ریشه‌های این مشکل و راه‌حل آن را مرور خواهیم کرد:

چرا بچه‌ام نماز نمی‌خواند؟

چرا بچه‌ام نماز نمی‌خواند؟

 

عوامل و علل اعتقادی:

وقتی کودک و نوجوان، فاقد باور عمیق و ریشه‌دار نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانه‌ای از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه از بازخواست اخروی می‌ترسد تا او را به ادای تکلیف دینی وادارد. آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبه‌های خواب، بستر را رها می‌کند و به نماز می‌ایستد یا از سر عشق و شیفتگی و معرفت به پروردگار است یا لااقل ترس از مجازات. کسی که چراغ یقین در دلش روشن نیست، شوق برپایی نماز نخواهد داشت.

رفتارهای نابجای دینداران:

کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقیق زندگی ما را نگاه می‌کنند. اگر ما آنها را به نماز دعوت کنیم ولی خودمان اهل گناه و کارهای زشت باشیم میان «نماز» و «رفتار» به جست وجوی رابطه می‌پردازند و احیانا نتیجه می‌گیرند که نمازگزاران چنین‌اند. همین کافی است که نماز را متهم کنند و آن را کنار بگذارند.

رفتارهای گناه آلود و ناروا:

اگر نماز از فحشا و منکر باز می‌دارد، فحشا و منکر نیز می‌تواند بازدارنده از نماز باشد! وقتی فضای زندگی ما را دروغ، فریب، حرام‌خواری، غیبت و حرمت‌شکنی تباه و سیاه کند، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنش‌های دینی فرزندانمان هم چشم‌ها را خیره خواهد کرد. نه خود گناه کنیم و نه فضایی لغزاننده و گناه‌زا برای فرزندانمان فراهم کنیم. رهاورد چنین فضای پاکی، روی آوردن فرزندان به نماز خواهد بود.

جزر و مدها و زیر و بم‌های درونی:

روح انسان دستخوش دگرگونی‌های دائمی است. عناصر و عوامل گوناگونی در جان انسان آشوب می‌آفرینند. در هنگام اقبال و نشاط، بهترین فرصت برای دعوت به عبادت حتی عبور از مرز واجبات به مستحبات است و در هنگام بی‌نشاطی یا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه مستحبات است. در آن هنگام باید فقط واجبات را به جای آورد. شناخت این جزر و مدها و ایجاد ارتباط سنجیده در آن موقعیت، در رفتارها، موضع‌گیری‌ها و نگرش‌های آینده فرد بسیار مؤثر است.

انتظار و تلقی ناروا از نماز:

وقتی جایگاه نماز درست تحلیل و تبیین نشود، ممکن است بعد از مدتی نماز کنار گذاشته شود یا منظم برپا نشود که این نیز به حذف نماز می‌انجامد. گاه از نوجوان می‌پرسیم چرا نماز نمی‌خوانی؟ و پاسخ این است که هرچه از خدا خواستم که به فلان آرزویم برسم، نرسیدم و دیگر نماز نمی‌خوانم یا مدتی نماز خواندم و دیدم مشکلم حل نشد، پس دیگر نمی خوانم! استفاده ابزاری از نماز و معرفی آن در حد مشکل‌گشای مسائل عادی زندگی، آفت و آسیب بزرگی برای نماز خواندن است. مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رایج‌تر می‌شود و پس از امتحان به خصوص اگر با ناکامی مواجه شوند تعطیل می‌شود!

تجربه‌های تلخ از نماز یا محیط مذهبی:

کودک و نوجوان با اشتیاق به مسجد می‌آید اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه می‌شود. گاه فضای مسجد ذوق و شوق و طبع حساس او را برنمی‌انگیزد و خاطره تلخ، چاشنی آمدن می‌شود. این رویداد که گاه تا همیشه بر روح و نگرش انسان سایه می‌اندازد، گریزگاه وی می‌شود و جدایی و حتی نفرت وی را برمی‌انگیزاند. باید تجربه‌های نخستین کودکان از مسجد با شیرینی و لطافت همراه باشد و از تحقیر، تمسخر، توهین و هر حرکت یا حادثه‌ای که تند و تلخ و شکننده باشد پرهیز شود.

تاثیر منفی دوستان و گروه همسالان:

کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان می‌دوزند و رفتارهای «جمعی دوستان» آنان را به شدت جذب و به همسانی رفتار می‌کشاند. آن ها می‌خواهند صرفا به کارهایی بپردازند که «همه» آن را انجام می‌دهند. بی‌تردید شما نیز می‌توانید به یاد بیاورید که زمانی چنین بوده‌اید. هیچ گاه قدرت گروه هم‌سالان را دست کم نگیرید. آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا این که در مقابل اکثریت باشیم. مراقبت در طیف دوستان، مداخله سنجیده و هشیارانه در انتخاب دوستان و حتی تاثیر در حلقه آنان، نوعی مصونیت‌بخشی معنوی خواهد آفرید که نمازگزاری فرزندان را تضمین می‌کند. خانواده‌هایی که فرزندان رهاشده دارند و به معاشرت‌ها و روابط فرزندان خود دقت نمی‌کنند، دچار مشکلات حاد رفتاری و ریزش‌های معنوی فرزندان خواهند شد.

انباشت پرسش‌ها و تردیدها:

کودک و نوجوان پرسشگر و کنجکاوند. براساس حق پرسش‌گری و کنجکاوی، کودک و نوجوان از نماز هم می‌پرسند، چرا نماز؟ چرا اینگونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ و ده‌ها چرای دیگر. اگر این پرسش‌ها، پاسخ دقیق و مجاب‌کننده نیابند یا پرسشگر به دلیل سؤال، تحقیر و تمسخر و متهم شود و یا پاسخ‌ها انحرافی باشد، موریانه تردید، شک، تزلزل و در نهایت پرهیز و ستیز وجود وی را پرخواهد کرد. ایجاد موقعیت‌ها و فرصت‌هایی برای سؤال، حتی طرح سؤالات احتمالی در فضایی سرشار از عاطفه و محبت، تشویش‌ها و تردیدها را می‌زداید.

خستگی و سستی:

نماز باید با نشاط و سرزندگی بر پا شود. در سستی و رخوت، در بی‌حالی و بی‌رغبتی حتی اگر نماز برپا شود چندان مناسب نیست. در هنگام خستگی و رخوت به برپایی نماز اصرار نکنیم. حتی توصیه کنیم که «هم اکنون نماز نخوان، خسته‌ای. به استراحت نیاز داری، خودم برای نماز بیدارت می‌کنم.» این جملات ملاطفت‌آمیز و آرام به جای نمازی شتاب‌زده نمازی با آرامش را رقم می‌زند.

تاخیر و تسویف:

گاه به هر دلیل، نماز به تاخیر می‌افتد. جاذبه‌ای فراوان در زندگی کودک و نوجوان، مشغولیت‌های آنی، قرار گرفتن در موقعیت‌های لذت‌بخش به ویژه بازی با دوستان، موجب می‌شود که نماز به بعد موکول شود! اول وقت خواندن نماز باید به فرهنگ تبدیل شود. وقتی ما بزرگترها و مربیان خود را به نماز اول وقت مقید کنیم و فضای مناسب را هم فراهم کنیم از چنین ضایعه‌ای جلوگیری خواهیم کرد. باید دقت شود نماز اول وقت طولانی یا همراه با چاشنی‌های وقت‌گیر نباشد.

بی‌اعتنایی خانواده به نماز:

مشاهده و تقلید رفتارهای والدین در دوران کودکی، بارزترین رفتار کودک در خانه است. کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارض‌ها و ناهمخوانی‌های خانه و مدرسه هستند. در مدرسه نماز جماعت هست اما در خانه از این فضیلت‌ها و ارزش‌ها نیست. خانواده‌هایی که به نماز بی‌اعتنا باشند هرگز نمی‌توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پایبند و متعهد باشند.

 

چند نکته برای پدر و مادرها

کودک با مادر خود در حال اقامه نماز

کودک با مادر خود در حال اقامه نماز

 

صبح را با خبرهای هیجان‌انگیز و شیرین همراه کنید

در خانواده‌های ما بسیاری اوقات، شب لبریز از خبر وخاطره است. تلفن زدن‌ها، شوخی‌ها، میهمانی‌ها و گفتگوها در شب اتفاق می‌افتد. اگر صبح با برخی خبرهای هیجان‌انگیز‌ و شیرین همراه باشد، باز کردن یک هدیه به صبح موکول شود و … کودک برای بیدار شدن انگیزه‌ای پیدا می‌کند.

شب‌ها زودتر بخوابید!

زندگی مدرن امروز، چندشغلگی و دیر به منزل رسیدن پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، میهمانی‌های شبانه، تماشای برنامه‌های تلویزیون و دیگر سرگرمی‌های شبانه در برنامه خواب فرزندان نیز اثر می‌گذارد.

نبود صمیمیت و صراحت در طرح مساله بلوغ

یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ما نبود آموزه‌های درست، به موقع و همه‌جانبه بلوغ است. در نظام آموزش و پرورش هنوز هیچ برنامه مشخص و روشنی در این باره وجود ندارد. شرم و حجب و حیای حاکم بر خانواده‌ها مانع طرح این مساله می‌شود. دوران بلوغ دختران، مسئولیت‌های ویژه شرعی و موقعیت‌های خاصی را همراه دارد و اگر پدر و مادر، آگاهی‌بخشی و آگاهی‌یابی کافی از این مسئله نداشته باشند، ممکن است به تعطیلی تکالیف در دیگر موقعیت‌ها منجر شود. در مدارس راهنمایی، پسران جوان، صبح وقتی برمی‌خیزند و نیازمند نظافت و غسل هستند، به علت نبود زمینه‌سازی خانواده‌ها دچار مشکل می‌شوند و گاه به ناگزیر با همان وضعیت نماز می‌خوانند. بلوغ مثل هر رویداد دیگر باید در خانواده‌ها مطرح شود و پدر و مادر راهنمایی‌های لازم و درست در اختیار فرزندان قرار دهند.

افراط و تفریط

پرتگاه افراط و تفریط در مسیر تربیت نسل جدید قربانی فراوان می‌گیرد. گاه خانواده‌ها یکسره شدید می‌شوند و گاه رحمت سراسر فضای خانواده را می‌گیرد. انعطاف و نرمش لازمه تربیت سازنده‌اند اما نباید غافل بود که گاه قاطعیت ضرورت تربیت است. جالب است که روایات بارها جدی گرفتن نماز در کودکی و دوران بلوغ را مورد تاکید قرار داده‌اند. امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند: «از هفت سالگی نماز را به بچه‌ها آموزش دهید ولی از وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید.» اگر خانواده‌ها برای نماز جدی باشند و خود در وقت نماز به هیچ چیز دیگر نپردازند و با لحنی آمیخته با جدیت و قاطعیت – نه تندی وخشونت و تحقیر – دیگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان درمی‌یابند که نماز، از برنامه‌های خانواده است و آن را جدی خواهند گرفت. وقتی از قاطعیت سخن می‌گوییم، بال دوم تربیت یعنی رحمت و محبت را باید پررنگ‌تر کرد. 

انتظارات ناهمخوان با واقعیت

آنچه ما از دیگران به ویژه از فرزندان می‌طلبیم عمدتا آرمان‌طلبانه است تا واقع‌بینانه. وقتی انتظارات بالا می‌رود و کودک و نوجوان نمی‌توانند انتظارات را برآورده کنند ممکن است آنها را تحقیر یا سرزنش کنیم.

زمینه نماز صبح از شب فراهم شود

اگر بگوییم هر کس می‌خواهد صبح اول وقت بیدارش کنم، اعلام کند، از همان شب آرامش را فراهم کرده‌ایم. این برخاستن دیگر تحمیل نیست، «خواسته» است. اگر بگوییم ساعت را تنظیم کنید یا اراده کنید که صبح برخیزید، انگار به آنها تلقین کرده‌ایم. نماز صبح، نماز شروع است. اگر برپا نشود، به برپایی نماز ظهر و عصر چندان امیدی نیست. بهتر است «ما» بیدار نکنیم یا لااقل همیشه ما این مسئولیت را به عهده نگیریم. گاه فرزندان خود مسئول و چاره‌اندیش بیداری خودشان باشند.

 

در تهیه این مقاله از این لینک استفاده کرده‌ایم: khabaronline.ir/xmTs

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *