موسیقی کلام در ادبیات کودک
موسیقی کلام در ادبیات کودک به چه معناست؟
برای روشن شدن اهمیت و کاربرد موسیقی کلام در ادبیات کودک، به این دو عبارت دقـت کنید:
«سوز و سرمای زمستان، در سراسر صحرا حس میشد…»
«در خانه خراب شده بود و خشخش کردناش مغز آدم را میخورد»
چه چیزی در این عبارات بیشتر توجه خواننده را جلب میکند؟ صدای «س» و تکرار شدن آن در عبارت اول که حس سرما را القا میکند، و صدای «خ» و تکرار شدن آن در عبارت دوم که نوعی خشونت را به ذهن متبادر میسازد. این استفاده از آواها و صداها در کلام یک آرایهی ادبی است که آن را «واجآرایی» یا «نغمه حروف» می نامند. البته موسیقی کلام تنها به واجآرایی خلاصه نمیشود. وزن عروضی، قافیه و سجع، جناس و… همه از آرایههای موسیقایی کلام به حساب میآیند.
شاید سبب تاثیرگذاری موسیقی در کلام، القای ناخودآگاه مفاهیم باشد. مخاطب با خواندن متن موزون آوایی، حسی را مییابد که در متن به صورت مستقیم به آن اشاره نشده است و همین، متن را برای او مطبوع میسازد. این ویژگی علاوه بر زیبایی ذاتی «آهنگین بودن» است که ذاتا برای مخاطب دلنشین است.
استفاده از این بدایع لفظی آوایی در شعر و داستان کودک، میتواند برای ایجاد جذابیت در متن بسیار کمککننده باشد. زیرا کودک با آهنگ الفاظ و کلمات رابطهی خوبی برقرار میکند. دلیل خوشایند بودن ترانه و موسیقی برای کودکان هم همین است. البته در مورد ادبیات کودک، استفاده از موسیقی کلام در ادبیات کودک باید به گونهای باشد که مخاطب کودک بتواند آن را کشف کند. سادگی کشف آهنگ حروف و کلمات، میتواند خواندن اثر را برای کودک لذتبخش کند.